قانون 80/20 پارتو بر اساس مشاهدات آقای ویلفرد پارتو صورت گرفته است. ایشان با مطالعه و بررسی به این قانون رسیدند که البته در همه جا نیز مصداق ندارد.
اصل اساسی این قانون به صراحت اعلان می کند 80 درصد عواقب ناشی از 20 درصد علل است. و این در برخی استراتژی های مدیریتی می تواند تاثیر گذار باشد.
در این مقاله به بررسی این قانون پرداخته شده است.
روش کلیدی اصل 80/20 قانون پارتو
این قانون از ابتدایی ترین قوانین مطرح شده در علم مدیریت و اقتصاد است.
این اصل که از عدم تعادل مالکیت زمین در ایتالیا گرفته شده است ، معمولاً برای نشان دادن این مفهوم استفاده می شود که همه چیز مساوی نیست و اقلیت صاحب اکثریت است.
مطالعه شواهد طبیعی و نتایج آماری به دست آمده از بررسی داده ها باعث شده است، تا قانون پارتو 80/20 شکل بگیرد. و صرفا برای هر سناریویی کاربرد ندارد.
ظهور قانون 80/20
این قانون توسط آقای پارتو در قرن 18 بر اساس مشاهدات طبیعی شکل گرفت. آقای ویلفرد یک ایتالیایی الاصل بود که با مطالعه اراضی متوجه شد که در کشورش 80 درصد اراضی کشاورزی در اختیار 20 درصد افراد است.
بنابراین به تحقیق در سایر کشور ها پرداخت و به این نتیجه رسید که این قانون سرمایه داری در بقیه موارد نیز صادق است.
که بعدها افراد دیگری نیز این قانون را در مباحث دیگر تعمیم دادند و بعنوان اصل 80/20 پارتو پذیرفتند.
علومی که از اصول این قانون استفاده می کنند:
علوم مختلفی از اصل قانون پارتو استفاده کرده اند. علوم اقتصادی، منابع انسانی، مدیریت مشتری و کسب و کار بیشترین بهره مندی را داشته اند و برای آن توزیع نرمال 80/20 نیز تعریف کرده اند که گاه در پیش بینی ها نیز از آن استفاده می شود.
در حقیقت مدیریت زمان و منابع با این اصل تا حدودی بهبود دارد. مثلا 20 درصد زمان برای 80 درصد کار مفید است. یا 80 درصد درآمد از 20 درصد خدمات یا مشتری حاصل می شود.
علوم مختلف وابسته به کسب و کارها نظیر هوش تجاری، داده کاوی و ماشین لرنینگ با بهره گیری از همین اصل ساده به دانش مفهومی مناسبی دست می یابند.
علم کامپیوتر نیز تکنولوژی وابسته به تمامی کسب و کارهاست و مواردی را نیز به اصل پارتو تعمیم داده اند.
اصل 80/20 در مهندسی نرم افزار
اصل پارتو در مهندسی نرم افزار نیز مصداق هایی دارد. 80 درصد خطاها با 20 درصد دیباگینگ رفع می شود. 20درصد تولید نرم افزار 80درصد کار است. یا 80 درصد منابع در اختیار 20 درصد برنامه های کاربردی است. یا 80 درصد زمان برای 20 درصد کدنویسی سخت صرف می شود.
مزایای این قانون
از آنجا که این قانون بیشتر جهت بهره وری بیشتر منابع و زمان است، از این رو استفاده از آن در برخی سناریو ها مفید است.
مثلا برای انجام کارها با اختصاص دادن 20 درصد، 80 درصد کار را انجام داد. یا با تمرکز بر 20درصد از مشتریان که 80درصد فروش را انجام می دهند، می توان روش های بهبود را افزایش داد.
معایب این اصل
درست است که این قانون در برخی موارد صدق می کند، اما در مواردی نیز درست نیست. مثلا در آموزش 30 درصد معلم سهم یادگیری را به خود اختصاص می دهد و 70 درصد دانش آموز و سایر امکانات یادگیری فاکتورهای یادگیری است.
بنابراین این اصل بر اساس مشاهده است و در همه ی استراتژی ها ممکن است کاربردی نداشته باشد.
کلام آخر
این قانون که در بیشتر امور زندگانی، مدیریت کسب و کار استفاده می شود، به نظر می رسد بسیار نیز دقیق نیست و فقط در برخی شواهد وجود دارد.
اکنون این پرسش مطرح است؛ که شما تا چه اندازه به این اصل 80/20 اعتقاد دارید و بر اساس آن برنامه ریزی استراتژیکی کسب و کار خود را پیش می برید؟
با بیان نظرات خود ما را در ارتقا سطح استاف بلاگ همراهی کنید.